بهیناوشبهای بد
بهینا خانوم فردا٩ ماهش تمام ومیشه ١٠ ماهه ولی دوشبه نارومی میکنه پریشب که اصلانخوابیدی وبعدهم که خوابیدی ساعت ٤صبح بیدارشدی وتا ٨صبح کارت شده بود٥دقیقه می خوابیدی ١٥دقیقه توپارچه ٣٠دقیقه گریه خلاصه که شبی بود دیشب ساعت ١٢بیدارشدی حدودیک ساعت بازی کردی بعددوباره پارچه اماتاصبح خوابیدی عزیزم دوست دارم ولی امروز خوب خوابیدی
بیچاره باباهم امروزحسابی مریضیش اوج گرفته بودطوری که خانه نشین شد اماشماکه نگذاشتی استراحت کنه منم خواستم ببرمت بیرون اماشماسوارکالسکه نمی شوی ومنم هم کمردردهم گردن دردگرفتم نمی تونم شماراطولانی مدت بغل کنم این بودکه زودی برگشتیم خانه وکلی هم ازدستت عصبانی شدم
دایی مهرداد ظهرواسمون خورشت کرفس مادرپزآورد شماهم که ازدایی مهردادمیترسی واصلابغلش نمی روی وقتی می خواستند برند دایی گفت بیاببرمت دد وشمارفتی بغل دایی قربونت برم که دوست داری بری دد تقصیره خودتم هست آخه خیلی نق نق می کنی اینکه ماترجیح می دیم جایی نریم که اذیت نشیم