بهیناومحرم
روزتاسوعارفتیم خانه خاله بابا فیروز وشماکلی باآوابازی کردی البته خراب کاری هم کردی یک کیف لاک داری همه جادنباله خودت میبری طبق معمول اونجاهم آورده بودی
یکهودیدم واااااااااااااااااااااااااای بوی لاکهادراومد بله یکی ازلاکهات شکسته بودوریخته بودروی زیزاندازهای روزه شون کلی من خجالت کشیدم
بعدکه اومدیم خونه بابافیروزبردت شتردیدی کلی هم ناراحت شدی که چراقرارشتربمیره
بعدهم شتردستشویی کردتوی چمن ها کلی پندواندرزبهش دادی که زشته وااااااای بایدمیرفت دستشویی خوب
روزعاشوراهم همراه پدرومادررفتیم بیرون وبعدهم رفتیم باغ رضوان زیارت اهل قبوراونجاهم پرنیاوپرهام بودن کلی بازی کردین باهم بعدهم مادرطبق معمول کلی به دخترم حال دادالهییییییییییییییییییییییی من فدای این مادرگل بشوم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی