عکس های تهران
اینجاخانه عمه فرزانه که خیلی هم شیطونی کردی دوبارهم خوردی زمین یک دفع اش خیلی بدجوربودامابه خیرگذشت
اینم عمه فرزانه که باهم رفتیم پارک آب وآتش
اینم عمورامین که خیلی باحوصله گلهارانشونه دخترم می دادند
بعدازپارک رفتیم فست فودهخامنش خداراشکردرمنوشون پاستاهم بودومن پاستاسفارش دادم تاواسه شماخوب باشه والبته شماخیلی کم خوردی بعدمتوجه شدم سوپ هم بوده ...ممنون عمه وعمو
این عکس های خانه خاله عاطفه بود
اینجام پارک ساعی
همراه خاله وعموناهاررفتیم رستوران ته دیگ که شماخیلی غذاشو دوست داشتی وبعدهم آمدیم پارک ممنون خاله وعمو
اینجاباباازدخمله خسته شده بودآخه کلی باهم تاب تاب کرده بودن خوابیدامادخملم هنوزانرژی داره؟!!!!
راستی شبش واسه اولین بارتو دل باباخوابیدی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ماشب رسیدیم اصفهان وشماخواب بودی مافرداوقتی بیدارشدی یکم دوروبرت ونگاه کردی وازتخت اومدی پایین ورفتی سراغ اسباب بازی هات اول از همه سوارکامیون پرهام شدی بعد موشت رابغل کردی خیلی واسم جالب بود