بهینا خواب آلو
امروزصبح مادر گفت بریم اونجا منم که فکر می کردم دخملم مثل روز قبل همش بیدار و غر غر می کنه گفتم برم مادر کمکم بکنه اما دخملم همش رو خوابیدی
از دم خانه خوابید تا خانه مادر بعدش یر خورد وخوابید تاساعت6بعد ظهر
گفتیم صد درصد شب نمی خوابه ببریمش بیرون بلکه خسته بشه شب نارومی نکنه
رفتیم پارک دوباره همه راه رو خوابیدی مادر گفت امشب این نمی خوابه همینجا بمون گفتم نه می روم خانه اشکال نداره
الهی من فدات بشم آمدیم خانه شیر خوردی وخوابیدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی