دل نوشته
سلام خانوووووووومی مامان
الان دخملیم خوابه داشتم وب تونگاه می کردم دیدم هر چی بزرگ ترشدی مامان دیگه کمترباهات حرف زده خواستم این عادت نشه یکهو دخملم بزرگ بشه ببینم مثل مامان هایی شدم که دیگه یادشون رفته دخمل شون چی دوست داره چی نداره امروز حالش چه جوریه
جونم واست بگه بدغذانیستی فقط بعضی موقع هاکه دندون درمیاری خیلی کم می خوری بیشترترجیح میدی میوه بخوری والبته عاشق هلو وانگور وصدالبته انبه منم خیلی انبه دوست دارم قدیم ترهاکه شمانبودی من تنهایی همه انبه هارامی خوردم اما الان دیگه شماهمش رامی خوری البته خیلی خیلی دست ودلبازی هرچی می خوری اول می دی به مامان یابابا بعد خودت می خوری شایدهم می خواهی مطمئن بشی سمی نیست
مثل همه نی نی ها والبته خودم وبابایی بستنی خیلی دوست داری اوه راستی ماست هم خیلی دوست داری یابه قول بهینا مان به بستنی هم میگی بستن
بین اسباب بازی هات هاپوهات رابیشترازهمه دوست داری جدیدا هم وقتی می خوای بری بیرون بایدعروسک دنباله خودت بیاری چندروز پیش رفتیم پارک زنبورت هم که بابایی واست خریده بودند رابردی زنبوره راگذاشته بودی زیربغلت وازسرسره می رفتی بالا یک جاهایی کم می آوردی بهت میگفتم زنبورت رابده مامان ولی قبول نمی کردی درنهایت یواشکی ازت گرفتیم گذاشتیم توی ماشین آخه نزدیک بودبه خاطرزنبوربامغزازسرسره بیافتی بیرون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی