بهینابه روایت تصویر
این بازی جدیده به اسمه تونل بازی میری زیرش حتماهم باید یک عروسک باخودت ببری وقتی میای بیرون میگی ایبل یعنی ایول
فکرنکنی داری میزمیخوری ها خیریک تکه ماکارونی افتاده اون گوشه چون بادست موفق نشدی برش داری ونمی تونی ازخیرش بگذری میزرولیس میزنی
ازآنجایی که رشد موی خیلی عالی داری وقسمت جلوی مو صاف وپشته موفرهستند جلوی مومیره توی چشمهات ودرهرفرصت مناسبی شمافکرمی کنی مشکل از مژهاست اینکه میخواهی بکنی شون کم کم دارم تصمیم میگیرم یکم موهات راکوتاه کنم عمه ها میگن باتیغ بزنیم تاخوب بشه اما ازلحاظ علمی ثابت شده که تاثیری نداره ومنم این کاررانمی کنم
وقتی بابااین طالبی روآوردخانه من باحالت عصبانی گفتم این چیه با این بزرگی آخه من وبابا همیشه توخرید مشکل داریم ازمن که مادونفریم کم بخرازباباکه فکرمیکنه یک حانواده بزرگ داره وبزرگ بزرگ خریدمیکنه بگذریم حالاشما گیرداده بودی بزرگ بزرگ واینقدرگفتی تابالاخره بزرگ رابه دست آوردی
هرکی ندونه فکرمیکنه چی تواین کاسه است که اینقدرباعشق میخوریش ماست
اینم یک بازی اختراعی جدیده دیگه...
اسم همه این جورچینه رابلدی همگی شون راهم سرجاشون میگذاری صداهاشون راهم درمیاری آفرین به گل دخملم
زاستی الان یکماهی هست که دخملم تواتاق وتخته خودش می خوابه بماندکه بعضی شبها مامان رابیچاره می کنی امابعضی شبهام نه دکترت میگه واسه دندانهاش بده که شبها بیدارمیشه شیرمیخوره آب بهش بده من دوسه شب تمرین کردم امابیفایده بود حتماباید مامان بغلت کنه باآب واین حرفاراضی نمی شی به قوله خودت مه ...یک شب ازدستم عصبانی شده بودی پاهات رومی زدی به نرده های تخت که چرابهم ... نمی دی منم تسلیم نشدم اما شماهم بی انصافی نکردی دوسه ساعتی بیداری دادی به مامان خودت هم بازی می کردی که البته بدون مامان هم بازی نمی کنی یک دوست پیداکردیم توپارک محله اسمش تارا...اینقدردخمله خوبی اصلا کاری به این مامان نداره کل آدمهای پارک باهاش بازی می کنند اونم باهاشون بازی می کنه حالادخمله من ازسرسره میره بالا داره می افته به یکی ازبچه های بزرگ ترکه بالای سرسره هستندمیگم دستت رابگیرند که نیافتی شماغریبی می کنی آخه الان وقته غریبی کردنه ای خدا یک دوسته دیگم داری اسمش آریانه اونم مثل شماهمش چسبیده به مامانش یک مامانی هم داره ماه بااینکه تازه باهم آشناشدیم ولی خیلی صمیمی ومهربونه
الهی مامان فدای اون ندونای خوشگلت بشه خوردنی داری میری آتلیه عکس بگیری ... وای خداکه چه عکس هایی شماکه خیلی اذیت کردی خانومه عکاس هم که اصلا خوش اخلاق نبود ازاونجاکه منشاکی بودم قرارشدبعددوباره بریم عکس بگیریم عاشقه آب بازی هستی توتراس موقع ظرف شستن توحمام هرجاامکانش باشه واما مسافرت ...باعمه هاقراربودمامان بتی وبابایی هم بیاندکه نشد اینم بهیناوآرمین درجاده چالوس درحاله بازی
سوارتاب تارزان هم شدیم خیلی خیلی باحال بود جایه دخملم خالی باهم دیگه تارزان بشیم