بهینابهینا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

بهترین دختردنیا

iهمه ی دنیام بهینا

1392/10/9 15:54
نویسنده : الهام
202 بازدید
اشتراک گذاری

پنج دی ماه تولدمامان روزه خوبی بود من و بابا رفتیم خریدشماهم موندی خانه ی مادر وقتی هم من اومدم اصلا تحویل نگرفتی وقتی هم می خواستیم بریم بازم میگفتی نه بمونیم .

دسته همه دردنکنه دایی ومادر وپدر وبابافیروز واسم هدیه های قشنگی خریدند مامان بتی وبابایی هم کیک خریدن دخملم هم که خودش هدیه اس فدای اون بلبل زبونی هات بشم درروز شاید هزاربارواسه عروسکات آشپزی می کنی یا به قوله خودت آشپزتیتی بعدبهشون میدی بخورند بهشون میگی ببین خومزه اس بخوردیده اوی بشی خانوم بشی خوش دل بشی بری مدسه .....

دیروز رفتیم خانه ی آقاجان اولش چون آقاجون تن صداش زیاده ترسیده بودی ازجات بلندنمی شدی اما آقاجون یابه قوله خودت آقانون بهت شکلات دادواین بود کلیددوستی دیگه بلندشدی و مشغول بازی کردن تاساعت شیش که خوابیدی ...

بهت میگم آقاجون چی میگه میگی آقانون میده واواواواواوو......

امروزهم آرین وخاله جوانه اومدندخونمون دیگه کلی باهم دوست شدین آخه هفته ای دوباهمدیگه رومی بینید من وخاله جوانه هم کلی رفیق شدیم باهم ...

عاشقه نی نی دخملی هستی دسته خاله درد نکنه همیشه بهترینها روواسه دخملم می خره خاه آباده دوسیددایم

امروز خاله جوانه ازشمامی پرسیدکه بهیناکیه ..شمامی گفتی من خوشدلم موطلاییم خانومم.......فدایه شیرین زبونی هات نفسه مامان

کافیه یکم آب ازدماغت بریزه میگه دسال بیارپاتش تن... میشینه توقایقت میگی این خونه بهینا خیسی بیاد میهمونی ...طاق طاق طاق کیه منم میشی لفا منم بیام خونه تون

امروز آرین موقع رفتن ازخونمون کلی گریه کرد توهم که دل نازک اون گریه توگریه ازاون که چراداریم میریم ازشماکه چراگیه میتنه...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله عاطفه
9 دی 92 18:16
عزیزمی به خدا ...واقعا که شیرین زبونی
نیلوفر
30 دی 92 13:22
اگه همین طوری حر ف میزنه خیلی جیگرحرف مزنه قربونش بشم