گردش وتفریح
13آبان رودخانه زاینده رود بازشدواصفهانی هام که عاشقه رودخانه همه ولوییم دم آب
اینجا همراه مادرواینهارفتیم خیلی بهت خوش گذشت کلی هم ازرودخانه ماهی شکارکردی بلندمیگفتی وااااای یه ماهی بزرگ خوشجل تومبولی دو گرفتم
بعدهم کلی چوب واسه آتیشمون جمع کردیییییییم یک آتیشه بزرگ درست کردیم جایه همه خالییییییییییی
خوش گذشت بعدهم دایی مهدی اومدودوتافسقلی هاش رفتیم توی اسباب بازی هاکلی بازی کردین
خاله مهساودایی محسن رفته بودن تهران وکلاه بهیناروکه خاله عاطفه بافته بودواسه مون آوردن اولش سرت نمی گذاشتی میگفتی ماله من نیست بهت گفتم این کلاه بلیسه بگذارسرت من ومهربدتصادف می کنیم جریمه مون کن دیگه گذاشتی سرت وحالام کلی دوستش داری
یک روز هم خاله جوانه اومد خونمون باآرین کلی بازی کردین اینجاآرین آرایشگره واست رژمیزدلاک میزد...
توی تلویزیون یک آقایی بیانو می زد گفتی مامان دایی محسنه ها بعدگفتی نه شبیه دایی ...
هفته بعدهم باخاله جوانه رفتیم بازهم خوش گذشت
بابابردت دستشویی ازت برسید جیش داری یابیف گفتی یک بییییییییییفه خوشمزههههههه
ازنقاشی کشیدن خیلی خوشت میاد البته همیشه آقاغوله رومیکشی اینم تصوره آقاغوله ودخترش
کارتون سیندرلارومیدیدی برسیدی این خانومه که میگه بابادی بوبودی دو کیه گفتم فرشته نجات وقتی کاره خوب میکنی اونم موقعی که شمااححتیاج داری بهت کمک می کنه توی حمام بودی بهت گفتم مواظب باش کاره بدی نکنی ها فرشته نجات داره نگات می کنه گفتی نه ببین حمامه مون سقف داره مونده بودم چی بهت جواب بدم