پنج ماهگی
الهی فداشم من شمارا عزیز جان تولدت مبارک هزارساله بشی مامان
بوووووووووووووووووووووووووووس
اما از امروز بگم که اصلا حال وهوای شما خوب نبود اولش که دیشب ١٢ خوابیدی صبح ٧.٤٨ بیدار شدی
ساعت ١٠ شروع کردی به خمیازه کشیدن شیر خوردی ولی بازهم نخوابیدی دوبار ١٢ شد وخمیازها شروع شد
گذاشتمتون درننو بازهم نخوابیدی هیچ تازه گریه ام کردی که چرا من را گذاشتی این تو بعد از١٥ دقیقه گریه باهزارمکافات فقط ٣٠ دقیقه خوابیدی بازپاشدی وشروع به بازی کردی تا ساعت ٥.٣٠ که یکهوزدی زیرگریه وساعت ٦.٤٢ خوابیدی
والان هنوز خوابی گوش شیطون کر اما اشکال نداره تولدت مبارک
خدا بیدار شد دوباره
الان ساعت 11.50 دقیقه و بالاخره --------- نمی گم مبادا دوباره بیداربشی
مامان جان داری چه دعایی میکنی امشب که شب 19 هم است از خدا بخواه نعمت های خوب را برای تو محیا کنه وکاری کنه که توازبندهای خوب خداباشی
خدایا نی نی من همیشه سالم باشه
خدایا به من وبابایی توان بده فرزندی تربیت کنیم که نمونه یک بنده خوب باشه
قربونه دستهای کوکولوت بشم مامان واسه همه دعاکن
بازم میگم تولدت مبارک
راستی دوشب است که توخواب غلت می زنی و صبح ام که بیدار میشی خودت برمیگردی ومن از صدای تنگ وتقلای شما بیدار میشم وروجک میخورمتها