یک روزبامن وبهینا
قربون فسقلم بشم من که دیگه خانومی شده واسه خودش
صبح7.30 الی8 بیدارمیشی بعدازشستشوی دستهاوصورت میریم واسه صبحانه بعددوتایی آهنگهای موردعلاقه دخملم راگوش می دیم وناناکه البته همون ورزش ایروبیک به روش بهینایی راانجام دادهوکلی حال می کنیم ازبین آنگهان اردک تک تک راخیلی دوست داری وباهاسش میگی تک تک تک-------
بعدمامان ناهاردرست می کنه شماهم یکم خودت بازی می کنی البته هردفعه هم دست مامان رامیگیری میگه اه اه یعنی توهمبیاکه نخودلوبیابه دادم می رسندوشماسرگرم میشی بعدشم دوباره بازی 12 ناهاربعدیک ساعتی کودک نابغه وبعدبعضی روزها یک ربع بعضی روزهانیم ساعت بعضی روزهام البته دوساعتی می خوابی البته درکل هریک ربعی مامان راچک می کنی مبادادخمله بی مامان بمونه قربونت برم بخدامن هیچ کجانمی رم توآسوده بخواب که من بیدارم هاهاها
بعدم یک ساعتی پارک وبعدباباکه اومدیکمی بابابا سرگرم هستی ودیگه شب 10الی 10.30خواب
خیلی ساعت خوابت واسه یک نی نی بااین همه تحرک کمه ولی خداراشکرمی کنم که سلامتی --
اوایل شاکی بودم ولی الان دیگه پذیرفتم
دیگه این که جمله میگی البته تقریبایک ماه پیش من مونامیگفتی یعنی مال منه ولی جدیدامیگی مامان داغه
یامثلامادر به به که یعنی بهم به به بده البته چون اصولاشکلات وگزرامادربهت میده شما ای جمله رابه مادرمیگی
دیگه این که تاتلوزیون خاموشه خودت کنترل را میبری سمتش ومی خواهی روشنش کنی قبلاهم این کاررامی کردی ولی الان دیگه هر دوتا کنترل را می بری نزدیک تلویزیون قربونت بشم موقع هایی که خودت بازی می کنی بابا ومن کلی دورادورنگاهت می کنیم باباهمیشه میگه یادته 50سانت بیشترنبود میگذاشتیمش روی مبل ساعتهابه تابلونگاه می کرد حالادیگه نگاهم به این تابلونمی کنه
منم میگم فکرکنم چندساله دیگه به منم اصلانگاه نکنه
ازقبل ازعید همیشه بین حرف زدن هات میگفتی بدبودا خاله میگفت شایدمیگه بادکنک ولی به صورت خیلی اتفاقی متوجه شدم منظورت بارک الله است
داشتیم باهم کتاب می خوندیم بهت گفتم کفش کو بعدشمانشونم دادی من واست دست زدم وشماگفتی بدبودا بعدواسه اینکه مطمئن بشم بهت گفتم بگوبارک الله وشماگفتی بدبودا
قربونت برم من طوطی خانوم
ببخشیدمامان جان که عکس نمی گذارم نمی دونم چرااین سیستم مااین طوری شده باباقول داده توهمین هفته درستش کنه مرسی بابای خوب