اصلاعکس بی عکس
چندروزی عکس گرفتن توخانه تعطیل شد فقط به خاطره شاهزاده خانوم بهینا سولطون
مثلاداری بک کاری میکنه که جدیده میرم دوربین میارم دیگه هیچ کاری نمی کنه تازه میشینی کناره مامان میگی عسک بیهانا بییینم یعنی عکس بهیناراببینم مامان بینواکاروبارتخته بایدبشینه واسه شماعکس نشون بده
اینروزاعاشقه خانه بازی هستی باپتو و÷شتی خانه میسازیم شماهم میری زیرش بازی می کنی البته مامان نبایدچشم ازشما برداره اگه یک لحظه نگاهت نکنم مامانه مامانه گفتنت میره هوا
خداهمه مامان هاراحفظ کنه
چندروزی هست مریضی که البته نمی دونم ماله دندوناته یا ویروس امیدوارم دندون باشه مرتب تب های کوتاه کوتاه میکنی بعدخودبه خودبدنت خنک میشه ..
عکس هات آماده است ولی هنوزفرصت نکردیم بریم بگیریم یک شعرجدیدهم یادگرفتی گریه نکن زاازازا
میبرمت بایار میفروشمت دوآر
شعرهای دیگه ایم بلدی ولی نصفه نیمه وسطاش که میرسی یادت میره بقیش رابگی
ذیشب عمه افروز مامان بتی وآرمین آمدندخانه مون رفتیم پارک خوش گذشت ولی هرچی اصرارکردم واسه شام نموندن